با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 45

7+

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 45

زمان پیشنهادی مطالعه مقاله ؟3 دقیقه

مرکز مشاوره آنلاین دکتر الهام مبلیان

 

 

 

 

 

 

 عشق یک تصمیم است.

چطور می توانیم وقتی لبریز از درد، رنج و خشم حاصل از اشتباهات گذشته باشیم، به زبان عشق همدیگر صحبت کنیم؟

پاسخ این سؤال در ذات انسانی ما نهفته است.

ما موجوداتی هستیم که تصمیم می گیریم.

این یعنی ممکن است تصمیماتی بگیریم که نه چندان درست یا اشتباه هستند و همه ما از این دست تصمیمات در زندگی خود داریم.

حرف هایی زده ایم و کارهایی کرده ایم که موجب درد و ناراحتی خودمان یا دیگران شده است.

ما به آن تصمیمات افتخار نمی کنیم، تصمیماتی که ممکن است در آن لحظه درست به نظر می رسیده اند.

تصمیمات ضعیف در گذشته به این معنی نیست که باید در آینده هم همان تصمیمات را بگیریم.

در عوض میتوانیم بگوییم: متاسفم.

میدونم رنجوندمت، میخوام در آینده جبران کنم. میخوام به زبان عشق تو بهت عشق بورزم. میخوام نیازهات رو برآروده کنم.

زندگی هایی را دیده ام که در مرز طلاق، نجات پیدا کرده اند چون زوجین تصمیم به عشق ورزیدن گرفته اند.

عشق گذشته را پاک نمی کند، اما آینده را تغییر می دهد. وقتی تصمیم بگیریم به زبان عشق همسرمان به او ابراز عشق کنیم، فضای احساسی در زندگی ایجاد می کنیم که در آن فضا می توان اختلافات و اشتباهات گذشته را به فراموشی سپرد.

دیگه عاشق نیستم…

برنت با چهره ای عبوس و بی احساس در دفتر من نشسته بود.

او نه به میل خودش بلکه با درخواست من به دفترم آمده بود.

یک هفته قبل همسرش، بکی، در همان صندلی نشسته بود و گریه می کرد.

همانطور که گریه می کرد به من گفت برنت به او گفته است که دیگر عاشقش نیست و می خواهد او را ترک کند. بکی به هم ریخته بود.
بعد از اینکه کمی آرام شد، گفت:

«هر دوی ما دو سه سال قبل به سختی کار کردیم.

میدونم مثل قبل واسه هم وقت نمی ذاشتیم، اما فکر می کردم داریم واسه یه هدف مشترک تلاش می کنیم.

باورم نمیشه که اون حرفو بهم زد.

اون همیشه یه آدم مهربون و بااحساس بود.

اون واسه بچه هامون یه پدر خوبه. چطور میتونه این کارو در حق ما بکنه؟» من به داستان زندگی دوازده ساله آنها گوش دادم.

داستانی بود که بارها شنیده بودم.

دوران نامزدی عالی داشتند، بعد از شروع زندگی مشترک زیر یک سقف نیز تا مدتی همه چیز خوب بوده است.

اما به مرور زمان حال و هوای عاشقی از سرشان پریده بود و به علاوه نمی توانستند به زبان عشق همدیگر به طور صحیح صحبت کنند.

بکی چند سال گذشته را با مخزن عشق نیمه پر زندگی کرده بود اما به هرحال به اندازه کافی از برنت ابراز عشق دیده بود که فکر کند همه چیز خوب است.

در صورتی که مخزن عشق برنت خالی بود.
بعد از آن تلفنی با برنت صحبت کردم و پذیرفت که به دفتر من بیاید تا در مورد مشکلاتی که برایشان پیش آمده بود صحبت کنیم.

حال ظاهری اش کاملا با بکی متفاوت بود، برعکس او که نمی توانست جلوی گریه اش را بگیرد، برنت خویشتن دار بود.

البته برداشت من این بود که برنت هم هفته ها و شاید ماهها گریسته است اما از درون.

داستانی که برنت برایم تعریف کرد برداشتم را تأیید کرد.
او می گفت:

«دیگه دوسش ندارم. مدتهاست که دیگه دوسش ندارم. نمی خوام اذیتش کنم، اما ما به هم نزدیک نیستیم. رابطه ما پوچ شده. دیگه از بودن باهاش لذت نمی برم.

نمی دونم چی شد. کاش اینجوری نمی شد، اما دیگه هیچ حسی بهش ندارم».

برنت فکر و حسی را داشت که صدها هزار مرد طی سال ها داشته اند.

آن هم مدل ذهنی «دیگه دوسش ندارم یا دیگه عاشقش نیستم» بود که به مردها آزادی احساسی می دهد تا به دنبال عشق فرد دیگری بروند.

همین مورد برای زنانی که همین بهانه را می آورند نیز درست است.

با برنت همدردی کردم، چون من هم همین مورد را تجربه کرده بودم.

نه تنها او که صدها هزار زن و شوهر این را تجربه کرده بودند، خلاء احساسی، میل به انجام کار درست و اذیت نکردن طرف مقابل و از طرفی تحت فشار قرار گرفتن توسط نیازهای احساسی برای یافتن عشق خارج از زندگی مشترک.

خوشبختانه در سالهای اخیر زندگی خودم، تفاوت بین «حال و هوای عاشقی» و «نیاز احساسی» را کشف کردم.

افراد هنوز این تفاوت را نمی دانند

 

منبع: 5 زبان عشق از گری چاپمن

 

لینکهای مرتبط : 

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 1

اهمیت ملاک زیبایی در ازدواج
عشق کارآمد
انواع عشق کدامند؟
هنر عشق ورزی من و تو

عشق سمی 1

خون آشام های آشنا_بخش اول

عشقتونو ببوسین!

کل کل های زن و شوهری

 

همراه ما باشید…
کانال تلگرام خانم دکتر الهام مبلیان
آدرس اینستاگرام خانم دکتر الهام مبلیان
رادیو باهم
زندگی رویایی وبلاگ شخصی حوری دیانی

 

گردآورنده : حوری دیانی

110

دیدگاهتان را بنویسید

error: هشدار: محتوا محافظت می شود !!