1+
در مقابل افسردگی همسرمان چه واکنشی نشان دهیم؟
زمان پیشنهادی برای مطالعه مقاله: 8 دقیقه
ازدواج کردهاید؟ احساس میکنید همسرتان به افسردگی مبتلا شده است؟
اگر چنین احساسی دارید، باید به سرنخها و نشانههای این مسئله دقت کنید تا تشخیص و درمان افسردگی بهموقع صورت بگیرد.
وقتی یکی از همسران افسرده میشود، ازدواج و رابطه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
افسردگی روابط احساسی و زناشویی را دچار فرسایش میکند و گاهی باعث ایجاد نفرت، بدبینی، انزوا و عصبانیت در رابطه میشود.
گاهیاوقات شادترین و قویترین افراد هم اسیر چنگالهای افسردگی میشوند.
در چنین شرایطی، دیگری بار مسئولیتهای همسر افسرده را به دوش میکشد.
یا دچار احساس نفرت از حالت بهوجود آمده برای همسر میشود و گاهی نیز خود را در بهوجودآمدن افسردگی همسرش مقصر میبیند.
همانطور که میبینید، افسرده شدن همسران برای هردوی آنها تلخ و ناراحتکننده است. اما چه باید کرد؟
اگر در زندگی شما نیز افسردگی دیده میشود، باید سریعا قدمی برای خود و همسرتان بردارید.
هرقدر در رفع و درمان افسردگی بیشتر تعلل بهخرج بدهید، امکان از همپاشیدن زندگی و جدایی بیشتر خواهد شد.
احتمال جدایی در زوجهایی که یکی از طرفین به افسردگی مبتلاست، ۹ برابر سایر زوجهاست.
اگر فرد سالم بخواهد بهتنهایی و بدون کمک حرفهای یا مناسب از پس مشکل افسردگی همسرش برآید، احتمال دارد که خودش نیز دچار افسردگی بشود.
اگر افسردگی همسرتان بهطول بینجامد، شما نیز بیشتر و بیشتر در خطر ابتلا به این مشکل قرار خواهید گرفت.
هر قدر برای درمان افسردگی همسرتان دیرتر اقدام کنید، امکان درمان کمتر میشود و مشکلات ریز و درشت دیگری نظیر:
-
اعتیاد به مصرف الکل؛
-
اعتیاد به مصرف مواد مخدر؛
-
خشونت؛
-
و حتی خودکشی
نیز در پی خواهد بود. احتمال وقوع چنین عوارضی بعد از افسردگی بسیار زیاد است اما همچنان امید به بهبودی و درمان برای این مشکل نیز وجود دارد.
در برخی آمارها اعلام شده است که ۴۲ درصد از افراد، افسردگی را بهعنوان مشکل اصلی زندگی زناشوییشان عنوان نمودهاند.
بدیهی است که وجود چنین مشکلی، زندگی زناشویی را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد.
یادتان باشد که افسردگی مشکل ساده و پیشپاافتادهای نیست. افسردگی نیز مانند دیابت، بیماریهای قلبی یا آرتروز، مشکلی جسمانی است.
پس اگر همسرتان افسرده شده با نسخههایی کلیشهای و کلی مثل: «شاد باش بابا…»، «سعی کن بهش فک نکنی» و … به او کمکی نخواهید کرد.
زیرا افسردگی همراه با ایجاد تغییراتی در مواد شیمیایی مغز است که باعث میشود خلقوخو، افکار، خواب، اشتها و کنترل عصبانیت در فرد تحت تأثیر قرار بگیرد.
عوامل وراثتی نیز بسیاری از ما را در معرض ابتلا به افسردگی قرار میدهند.
عوامل شروع افسردگی متعدد و مختلف هستند، مثلا استرس شدید، مشکلات مالی، تغییر یا فقدانی بزرگ در زندگی، تولد فرزندی جدید در خانواده، پدر یا مادر شدن و حتی برخی از بیماریها و داروها نیز ممکن است باعث ایجاد افسردگی بشوند.
خودِ ازدواج کردن هم امکان ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد. بیش از نیمی از مردان و زنانی که ازدواجی ناموفق دارند، در معرض افسردگی هستند.
شاید علت این مسئله، مشکلات ازدواج باشد.
برخی از متخصصان نیز بر این باورند که پشت مشکلات و دغدغههایی که برای ازدواج وجود دارد، نوعی افسردگیِ تشخیص دادهنشده، پنهان است.
برای کمک به بهبود همسر افسردهتان، چه کارهایی میتوانید انجام بدهید؟
۱. نسبت به تغییرات کوچک هوشیار باشید
افسردگی خیلی آرام و نامحسوس وارد زندگی میشود.
ممکن است علت تغییر احوالات همسرتان را در هزار و یک چیز مختلف مثل به دنیا آمدن فرزند، اوقات سخت کاری و … معنی کنید.
اما واقعیت این است که مدتی طول میکشد تا دریابید هیچیک از دلایلی که بهعنوان علت تغییر حال و احوال همسرتان پیدا کردهاید، درست نیستند.
ریشه و علت تغییر احوال چیزی نیست جز افسردگی.
کشف افسردگی در زندگی کمی زمان میبرد، زیرا افسردگی خیلی ناخوانده و با حضوری نامرئی خود را به خانهی شما دعوت میکند.
در چنین شرایطی، همسر سالم باید مدیریت اوضاع را بهدست بگیرد.
زیرا در خلال مشکل، فرد افسرده قادر نیست که مشکل خود را حس کند و از دیگران کمک بگیرد.
در این مواقع، فرد آنچنان سُست و بیحال میشود که نمیتواند اقدام مؤثری برای خود انجام بدهد.
گاهی نیز فرد افسرده فکر میکند بهتنهایی قادر به حل مشکل خود است بنابراین از دیگران کمک طلب نمیکند.
اگر همسرتان بیشازحد کار میکند، زیاد الکل مصرف میکند، از قرصهای آرامبخش و ضدافسردگی استفاده میکند یا بهدنبال تجربه هیجان و ترس در فعالیتهای پرخطر است… دقت کنید.
شاید دچار افسردگی شده است. البته علائم افسردگی در مردان و زنان با هم متفاوت ظاهر میشود.
۲. بهموقع اقدام کنید
نگذارید کار از کار بگذرد و فرد افسرده به عمیقترین لایههای افسردگی و انزوا برسد.
هرقدر افسردگی بیشتر و بیشتر پیش برود، حل آن سختتر خواهد شد و زندگی زناشویی و خانوادگی بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
پس بههیچعنوان با الگوبرداری از روشهای قدیمی و نامناسب، مشکلاتی مانند ترک اعتیاد فرد را به حال خود واگذار نکنید.
این کار باعث میشود درمان و راه بازگشت به جاده سلامتی و شادی تقریبا غیرممکن بشود.
خیلی از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند نهایتا به خودکشی فکر میکنند.
خودکشی در مردان بیشتر از زنان است.
افسردگی و سایر اختلالات و مشکلات روانی از دلایل اصلی خودکشی در افراد هستند.
لازم به ذکر است که احتمال خودکشی در مردان ۴ برابر زنان است.
۳. مشکل را بهطور غیرمستقیم با همسرتان در میان بگذارید
اگر احساس میکنید، همسرتان به افسردگی دچار است، نباید مستقیم و بیمقدمه به او بگویید که افسرده شده و باید به پزشک مراجعه کند.
لازم است بیان مشکل او و حرف زدن درباره افسردگی به شکل غیرمستقیم صورت بگیرد.
مثلا به همسرتان بگویید: «اخیرا کماشتها شدهای و انرژی سابق را نداری» یا «اگر مایل هستی به پزشک مراجعه کنیم و علت خستگی و افت انرژیات را با او درمیان بگذاریم».
سعی کنید با طرح نقشهای حسابشده طوری او را بهسمت رفتن به پزشک سوق بدهید، که در برابر پیشنهادتان گارد دفاعی نگیرد.
مثلا بگویید: «تو باید همیشه سرحال باشی عزیزم، من چهارشنبهی هفتهی آینده سرکار نیستم، موافقی با هم به مطب پزشک بریم؟»
۴. در تشخیص افسردگی همسرتان را همراهی کنید
بسیاری از نشانه های افسردگی با نشانه های دیابت، لوپوس، نشانه های ناراحتیهای قلبی، عفونتهای ویروسی، دردهای مزمن و … مشابه است.
علاوه بر اینها، عوارض مصرف قرصهای ضدبارداری و نیز عوارض برخی از داروها مثل داروهای درمان آکنه، هرپس، سرطان، داروهای فشار خون و کلسترول بالا و … نیز حالاتی مانند افسردگی در فرد ایجاد میکنند.
پزشک شما میتواند با معاینهی کلی، دریابد که علت افسردگی ریشه در موارد نامبرده دارد یا خیر.
پس لازم است که ریشه و علت افسردگی فرد کاملا مشخص بشود. برای این کار، باید با همسرتان نزد متخصص بروید و او را در این مسیر تنها نگذارید زیرا فردی که دچار مشکل است، نظارت و کنترل دقیقی بر شرایط خود ندارد.
از او بپرسید که مایل است در اتاق پزشک همراهیاش کنید یا خیر.
سعی کنید نظر او را برای همراهی جلب کنید چون فرد افسرده تمرکز لازم برای توجه به نسخههای پزشک و صحبتهایش را ندارد.
۵. برای یافتن درمان مناسب تلاش کنید
اگر درمان افسردگی بهدرستی و بهموقع صورت پذیرد، نتایج بسیار مثبتی بههمراه خواهد داشت.
در بیش از ۹۰ درصد موارد فرد افسرده با پیگیری صحیح مشکل خود میتواند به زندگی عادی و سالم بازگردد.
اما شناخت مشکل نیازمند تشخیص درست و شناخت درمان مناسب است.
دارودرمانی و مشاوره یا ترکیبی از هردو بنا به شرایط هر فرد، میتوانند مفید واقع بشوند. درهرحال برای انتخاب راهکار درمانی مناسب باید صبوری بهخرج بدهید.
قرصهای ضدافسردگی یا تکنیکهای رواندرمانی و مشاوره مثلا رفتار درمانی شناختی (CBT)، جلسات مشاوره بینفردی و … هرکدام کارکردهای خود را روی هر فرد دارند.
تلاش برای یافتن درمان مناسب ارزش دارد زیرا همسر افسرده شما را دومرتبه در جادهی سلامتی قرار خواهد داد.
یافتن روش درمان مناسب شاید زمانبر باشد اما مطمئن باشید بالاخره آن را پیدا خواهید کرد.
۶. برای کمک به هردویتان به مشاور مراجعه کنید
در خلال افسردگی تنها فرد مبتلا دچار آسیب نمیشود و علاوه بر او همسرش نیز آسیبهایی میبیند که نیازمند مشاور است.
پس بهتر است مشاور و متخصصی را انتخاب کنید که در زمینهی همیاری با زوجها تجربه دارد و میتواند با هردو نفرتان صحبت و مشکلاتتان را حل کند.
۷. اطلاعاتتان را دربارهی افسردگی بیشتر کنید
حال که همسر و شریک زندگیتان به افسردگی مبتلا شده است، وظایفی برعهده دارید.
یکی از این وظایف، کسب اطلاعات مناسب در زمینهی دلایل، تشخیص و درمانهای مختلف افسردگی است.
پس کتاب بخوانید، وبسایتها را بررسی کنید، با پزشک و مشاور صحبت کنید و به خود و همسرتان کمک کنید تا این مشکل پشت سر گذاشته بشود.
۸. نسبت به بازگشت افسردگی هوشیار باشید
تقریبا نیمی از افرادی که افسردگی را تجربه کردهاند دوباره با بازگشت آن روبهرو خواهند شد.
در این میان، ۷۵ درصد از افراد دچار بازگشت دورهای دیگر از افسردگی میشوند و از این ۷۵ درصد نیز افسردگی در ۹۰ درصد آنها دومرتبه بازمیگردد.
بعد از پایان یک دوره از افسردگی، پزشکان معمولا میزان و دُزی از داروهای ضدافسردگی را برای جلوگیری از بازگشت افسردگی تجویز میکنند.
هم فرد افسرده و هم همسرش باید به علائمی که نشان میدهد افسردگی در حال بازگشت است، توجه کافی داشته باشند.
وقتی همسرتان به افسردگی مبتلا میشود، احساس تنهایی به سراغتان میآید، خسته میشوید، احساس ناراحتی آزارتان میدهد و از نظر عاطفی احساس خلأ میکنید.
شما خود را مقصر میپندارید، بیپناه میشوید، بدبینی و از دست رفتن حس طنز و شوخطبعی نیز از عوارض این وضعیت است.
در بعضی موارد نیز شاید تصمیم به ترک رابطه بگیرید. در چنین وضعیتی امکان عصبانی شدن و ناامیدی از همسری که بدبین و افسرده است کاملا وجود دارد.
زیرا همسر افسرده شما دیگر حس و حال انجام وظایف سابقش را ندارد. نمیتواند به امور منزل رسیدگی کند و به فرزندان برسد.
پس این وضعیت منجر به تولید چرخهای میشود که شما را دچار خستگی مفرط میکند.
این چرخه به ضرر شما و همسر افسردهتان است. در این چرخه، وقتی شما وضعیت همسر افسردهتان را میبینید، عصبی میشوید و کنترلتان را از دست میدهید.
سپس از رفتارتان احساس پشیمانی و گناه میکنید و دومرتبه درصدد جبران برمیآیید.
تلاش برای جبران، شما را خسته و دلزده میکند و همانطور که میبینید در چرخهای از خستگیهای جسمی و روحی اسیر میشوید.
با کمک از مشاور و روان درمانگر حاذق تا حدود بسیار زیادی می توانید به مشکلات حاصل از افسردگی غلبه کنید و زندگی شیرین خودتون را پس بگیرید.
منبع: کتاب مدیریت و درمان افسردگی از کوام مکنزی ترجمه: منصور متین
گردآورنده: مهناز مرادیان نژاد
مشاور خانواده و زوج درمانگر
پست های پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟
ترس از تنهایی و افسردگی پس از طلاق
خیانت زناشویی و اشتباهات همسر عهدشکن
با ما در ارتباط باشید:
آدرس کانال تلگرام دکتر الهام مبلیان
آدرس کانال اینستاگرام دکتر الهام مبلیان
121