با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 37

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 37
7+

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 37

زمان پیشنهادی مطالعه مقاله ؟  ۷ دقیقه

مرکز مشاوره آنلاین دکتر الهام مبلیان

 

 

 

 

 

 

 

بعد از چند دقیقه، لیستهایشان را به من تحویل دادند.

لیست دیوید:

مرتب کردن تختخواب هر روز

شستن صورت بچه وقتی میام خونه

قراردادن کفشا تو جاکفشی قبل از اینکه بیام خونه

شروع به پخت شام قبل اینکه من برسم خونه، که ۳۰ تا ۴۵ دقیقه بعد رسیدن من بتونیم شام بخوریم.

لیست را با صدای بلند خواندم و به دیوید گفتم: «میدونم که اگه ماری این کارها رو با میل خودش برات انجام بده، اونا رو نوعی ابراز عشق میدونی».

گفت: «بله، فقط همون چهار مورد باعث میشن حسم نسبت بهش کاملا تغییر کنه».

بعد لیست ماری را خواندم: دلم میخواد ماشین رو هفته ای یکبار بشوره، بجای اینکه از من انتظار داشته باشه این کارو بکنم.

دلم میخواد وقتی میاد خونه پوشک بچه رو عوض کنه، خصوصا وقتی دارم شام درست می کنم.

دلم میخواد خونه رو هفته ای یه بار برام جارو بزنه.

دلم میخواد چمنا رو تابستونا هر هفته بزنه. نذاره اونقدر بلند بشن که بخاطر داشتن همچین حیاطی خجالت بکشم.

گفتم: «ماری من میدونم که اگه دیوید به میل خودش این کارها رو انجام بده، اینارو به عنوان ابراز عشق صادقانه تلقی می کنی».

گفت: «درسته»

«دیوید می تونی کارایی که ازت میخواد رو انجام بدی؟»

– «بله»

– «ماری تو چطور؟ توام می تونی کارایی که تو لیست دیوید بود رو انجام بدی؟»

«بله، می تونم. قبلا همیشه بنظر می رسید کاری که می کنم مهم نیست. هیچ وقت کافی نبود».

به سمت دیوید برگشتم و گفتم: «دیوید می دونی چیزی که ازت میخوام اینه که مدل زندگی پدر و مادرت رو فراموش کنی».

«پدرم چمن هارو میزد، ماشینم میشست».

– «اما پوشک بچه رو عوض نمی کرد یا جارو نمیزد، درسته؟»

با نیش باز گفت: «هیچ وقت».

مجبور نیستی این کارها رو انجام بدی، می فهمی؟ البته اگه این کارها رو بکنی عشقت رو به ماری نشون میدی».

و به ماری گفتم:

«توام باید بدونی مجبور نیستی این کارها رو انجام بدی، اما اگه میخوای عشقت به دیوید رو ابراز کنی، اینا چهار روشی هست که میتونی این کارو بکنی.

ازتون میخوام دو ماه این چهار کارو انجام بدین و ببینید آیا فایده ای داره یا نه.

بعد از دو ماه شاید لازم باشه درخواست های دیگه ای به این لیست ها اضافه کنید و به همدیگه بدین.

من جای شما بودم بیشتر از یک درخواست در ماه اضافه نمی کردم».

ماری گفت:

«منطقیه»

دیوید گفت:

«ممنونم».

بعد دست یکدیگر را گرفتند و به سمت ماشین رفتند.

با خودم فکر کردم که از مشاور بودن لذت می برم.

هیچ وقت بینشی که زیر آن درخت بدست آوردم را فراموش نمی کنم.

چیزی که از دیوید و ماری آموختم  .

بعد از سال ها تحقیق فهمیدم دیوید و ماری چه وضعیت منحصر به فردی را به من نشان داده بودند.

به ندرت زوجهایی را می بینم که زبان عشق آنها با هم یکی است، که در این مورد، دیوید و ماری، زبان اصلی عشق هر دو «ارائه خدمت و همسریاری» بود.

شاید سوال کنید پس چرا با هم مشکلات زیادی داشتند؟

پاسخ این سؤال به این حقیقت بر می گردد که آنها با گویش متفاوت صحبت می کردند.

برای هم کارهایی انجام می دادند، اما نه مهم ترین ها را.

وقتی ماری و دیوید مجبور شدند با تمرکز فکر کنند، به راحتی گویش های خاص خود را فهمیدند و وقتی شروع به صحبت کردن با آن گویشها کردند، مخزن عشقشان شروع به پر شدن کرد.

خیلی راحت می توان کارهای اشتباه انجام داد.

ممکن است یک مرد تمام آخر هفته را به انجام امور منزل، جمع کردن برگها، آماده کردن ماشین برای زمستان و خیلی کارهای دیگر بپردازد اما مخزن عشق همسرش یک قطره هم پر نشود.

از طرف دیگر ممکن است همان مرد با گرفتن غذا از بیرون، تمیز کردن آشپزخانه بعد از خوردن غذا، خواباندن بچه ها مخزن عشق همسرش را در حد سر ریز شدن پر کند.

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 37
با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 37

قبل از اینکه از داستان دیوید و ماری عبور کنیم، می خواهم سه مورد را بیان کنم.

اول، آنها به وضوح نشان دادند که کارهایی که ما قبل از شروع زندگی زیر یک سقف انجام می دهیم، دلیل بر این نیست که بعد نیز همان کارها را انجام دهیم.

در آن زمان ما در حال و هوای عاشقی هستیم اما بعد همان آدمی می شویم که قبل از عاشقی بوده ایم.

اعمال ما تحت تأثیر کارهای والدین ما، شخصیت ما، دید ما به عشق، احساساتمان، نیازها و امیال ما است.

فقط یک چیز در مورد رفتار ما قطعی است: رفتار ما بعد از اتمام دوران عاشقی، شبیه به رفتار ما در دوران عاشقی نخواهد بود.

این موضوع من را به حقیقت دوم رساند:

عشق یک تصمیم است و با زور نمی توان آن را بدست آورد.

دیوید و ماری یکدیگر را بخاطر رفتارشان سرزنش می کردند و به هیچ نتیجه ای نمی رسیدند.

به محض اینکه تصمیم گرفتند به جای طلبکار بودن، از همدیگر درخواست کنند، زندگی آنها تغییر کرد.

سرزنش کردن و طلبکار بودن باعث ایجاد فاصله بین دو نفر میشود.

با انتقاد یا سرزنش کردن ممکن است همسر شما طبق میل شما رفتار کند، اما آن رفتار دیگر عاشقانه نیست.

با «درخواست کردن» شما عشق را در مسیر درست هدایت می کنید.

«دلم میخواد ماشین رو بشوری، دلم میخواد پوشک بچه رو عوض کنی، دلم میخواد چمنها رو بزنی

اما هیچ وقت نمی توانید بگویید: «دلم میخواد عاشقم باشی».

هر کدام از ما باید روزانه تصمیم بگیریم عاشق همسر خود باشیم یا نباشیم.

اگر تصمیم گرفتیم، اگر انتخاب کردیم که عاشقش باشیم، آنگاه ابراز عشق به شیوه ای که همسرمان می خواهد، عشقمان را از لحاظ احساسی موثرتر خواهد کرد.

حقیقت سومی هم وجود دارد که فقط افرادی که عشقشان واقعی است می توانند بشنوند.

انتقاد همسرم از رفتار من بهترین سرنخ برای کشف زبان اصلی عشق او است.

افراد معمولا همسر خود را برای چیزهایی مورد انتقاد قرار میدهند که عمیق ترین نیازهای احساسی آنها است.

انتقادگری آنها یک روش غیرموثر برای درخواست عشق است.

اگر این حقیقت را بفهمیم، می توانیم از انتقاد آنها به نحوی مؤثر استفاده کنیم و آن هم کشف زبان اصلی عشق او است.

یک زن می تواند وقتی شوهرش از او انتقاد می کند به او بگوید:

«بنظر میرسه این موضوع خیلی برات مهمه، میشه بیشتر توضیح بدی چرا اینقدر برات مهمه؟»

انتقاد غالبأ نیاز به شفاف سازی دارد.

آغاز یک مکالمه با چنین سوالی می تواند در نهایت یک انتقاد را به درخواست تبدیل کند و نه یک طلب.

اینکه ماری مدام شکار رفتن دیوید را سرزنش می کرد به این دلیل نبود که از شکار متنفر بود.

او شکار را به این دلیل سرزنش می کرد که دیوید به علت شکار دیگر نمی توانست ماشین را بشوید، خانه را جارو کند و چمن ها را بزند.

وقتی دیوید یاد گرفت نیاز عشقی ماری را با صحبت کردن به زبان عشق او برآورده کند، ماری هم توانست با شکار رفتن دیوید کنار بیاید.

 

منبع: 5 زبان عشق از گری چاپمن

 

لینکهای مرتبط : 

با ازدواج چه بر سر عشق می آید؟ 1

اهمیت ملاک زیبایی در ازدواج
عشق کارآمد
انواع عشق کدامند؟
هنر عشق ورزی من و تو

عشق سمی 1

خون آشام های آشنا_بخش اول

عشقتونو ببوسین!

کل کل های زن و شوهری

 

همراه ما باشید…

کانال تلگرام خانم دکتر الهام مبلیان
آدرس اینستاگرام خانم دکتر الهام مبلیان
رادیو باهم
زندگی رویایی وبلاگ شخصی حوری دیانی
گردآورنده : حوری دیانی

148

دیدگاهتان را بنویسید

error: هشدار: محتوا محافظت می شود !!