راهنمای زنان در چالش با عصبانیت

راهنمای زنان در چالش با عصبانیت
11+

راهنمای زنان در چالش با عصبانیت

زمان پیشنهادی مطالعه مقاله: 8 دقیقه

راهنمای زنان در چالش با عصبانیت

عصبانیت نشانه است، و ارزش دارد که به آن ها توجه کنیم.

عصبانیت ما ممکن است حامل چنین پیام هایی باشد:

مورد آزار قرار گرفته ایم، حق و حقوقمان نادیده گرفته می شود، نیازها و خواسته هایمان در حد مطلوب برآورده نمی شوند، یا خیلی ساده، چیزی در زندگی مان درست نیست.

عصبانیت ما ممکن است نشانگر این باشد که:

موضوع عاطفی مهمی در زندگی مان وجود دارد که به آن اهمیت نمی دهیم.

یا در رابطه ای به بخش زیادی از اعتقادات، ارزش ها، آرزوها و رؤیاهایمان_که وجودمان را تشکیل می دهند_ لطمه وارد می شود.

عصبانیت ممکن است به نشانه این باشد که بیش از حد توانمان کار کرده ایم از خود مایه می گذاریم. یا برعکس به ما اخطار می دهد که دیگران بیش از حد برای ما مایه می گذارند، در حالی که خود توانایی و بلوغ کافی برای انجام آن را داریم.

دقیقاً همان طور که درد جسمانی حاصل از سوختگی به ما هشدار می دهد که دست مان را از روی اجاق داغ برداریم، رنج حاصل از عصبانیت هم صحت و یکپارچگی وجودمان را حفظ می کند.

عصبانیت می تواند ما را برانگیزد تا به راه هایی که دیگران برایمان تعیین می کنند، جواب منفی دهیم، و به دستورات قلبمان تن بسپاریم.

با این همه، زن ها همیشه از آگاهی از عصبانیت و ابراز صریح آن منع شده اند.

شکر و ادویه عناصر تشکیل دهنده وجود ما هستند.

ما زنان تربیت کننده، تسکین دهنده و میانجی صلح و ثبات دهنده قایق های لرزان هستیم.

وظیفه ما است که دنیا را راضی و خوشحال کنیم، از آن حمایت کنیم و به آن آرامش بخشیم.

باید رابطه ای را طوری حفظ کنیم که انگار زندگی مان به آن وابسته است.

زنانی که عصبانیتشان را به مردان بی پرده بیان کنند، مورد سوء ظن خاصی قرار می گیرند.

حتی وقتی که جامعه با اهداف ما برای تساوی حقوق زن و مرد هم فکری نشان می دهد، همه می دانیم که “زنان عصبانی” مخالفت همگان را بر می انگیزند.

راهنمای زنان در چالش با عصبانیت

بر خلاف قهرمانان مرد که می جنگیدند و حتی در راه اعتقادات شان جان می دهند، زنان ممکن است به دلیل جنبش های بدون خون ریزی و انقلاب های انسانی برای احقاق حق خود محکوم شوند.

 

بیان صریح عصبانیت، به خصوص به مردان، ما را فاقد احساس زنانگی و مادری می کند، جاذبه جنسی ما را از بین می برد و آن گاه صفت هایی مانند “گستاخ” بودن را به ما نسبت می دهد.

حتی زبان ما، چنین زنانی را محکوم می کند و کلماتی مانند عجوزه، غرغرو و مرد ستیز، برای آن ها به کار می برد.

آن ها مهربان نیستند و فاقد زنانگی اند.

مطمئناً، شما نمی خواهید یکی از آن ها باشید.

جالب این که زبان ما_ که مردان خلق و کدگذاری کرده اند_ فاقد حتی یک کلمه نا خوش آیند برای مردانی است که عصبانیت شان را به زنان بروز می دهند.

دوباره پای زنی را به میان می آورد، مادر آن ها!

تحریم هایی که برای بروز هیجان و خشم زنان وجود دارد، چنان قوی است که حتی دانستن این که چه زمانی عصبانی هستیم، امر چندان ساده ای نیست.

وقتی زنی عصبانیتش را نشان می هد، احتمالاٌ به عنوان شخصی غیر منطقی، کنار گذاشته می شود.

این اواخر، در یک کنفرانس تخصصی حضور داشتم که خانم دکتر جوانی درباره زنانی که مورد ضرب و شتم قرار می گیرند” سخنرانی می کرد.

او نظریه های جدید و هیجان انگیز بسیاری را نقل می کرد و خودش هم عمیقاً درگیر موضوع شده بود.

در نیمه های سخنرانی، روان پزشک سرشناسی که در ردیف پشت سر من نشسته بود، سالن را ترک کرد.

وقتی از جایش بر می خواست، رو به مردی که در کنارش بود کرد و نظر شخصی اش را چنین بیان کرد: “او یک زن بسیار عصبانی است.

بله همین بود! حقیقتی یا فکری_که او به آن پی برد لحن عصبانی صدای زن بود که نه تنها نظرهایش بلکه شخصی خودش را هم زیر سؤال برد.

عصبانیت

پس، به احتمال زیاد، چون عصبانیت مان اغلب موجب می شود که دیگران ما را نپذیرند و مورد تأییدشان قرار نگیریم، جای تعصب ندارد که متوجه نشویم چه موقع عصبانی هستیم، چه برسد به این که آن را بپذیریم.

چرا زنان عصبانی به این اندازه برای دیگران تهدید آمیزند؟

اگر مقصر باشیم یا افسرده یا اگر درباره خودمان تردید داشته باشیم، هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهیم.

هیچ اقدامی نمی کنیم مگر این که علیه خودمان باشد.

بعید است بتوانیم عاملی برای تغییرات شخصی یا اجتماعی باشیم.

برخلاف این ممکن است، زنان عصبانی تغییر کنند و زندگی همه ما را نیز به مبارزه بطلبند، همانطور که در حرکت فیمنیستی دهه گذشته دیدیم.

تغییر کار دشواری است که نگرانی بسیاری را بر می انگیزد حتی برای کسانی که فعالانه در راه تغییر گام بر می دارند.

به این ترتیب ما زنان می آموزیم که از عصبانیت خود بترسیم، آن هم نه فقط به این دلیل که نارضایتی دیگران را بر می انگیزند، بلکه از آن رو که ایجاد تغییر را ضروری می کند.

از این رو ممکن است از خود سؤال هایی بکنیم که تجربه مان را درباره عصبانیت نیز بی اعتبار کند:

“آیا عصبانیتم معقول است؟”

“آیا حق عصبانیت شدن دارم؟”

“عصبانیتم چه فایده ای دارد؟”

“آیا کاری پیش می برد؟”

با این پرسش ها می توانیم خودمان را ساکت کنیم و دست از عصبانیت برداریم.

بگذارید این سؤال ها را تجزیه و تحلیل کنیم.

عصبانیت نه معقول است، نه غیر معقول، و نه با معنی یا بی معنی، عصبانیت وجود دارد.

سؤال “آیا عصبانیتم معقول است؟”

“مانند این است که بپرسم: “آیا حق تشنگی دارم؟

یک ربع پیش بود که یک لیوان آب خوردم.

مطمئنم که تشنگی ام معقول نیست.

علاوه بر این وقتی نمی توانم آبی برای نوشیدن پیدا کنم، تشنگی ام چه معنی دارد؟

 

منبع:

کتاب رقص خشم

هریت لرنر

(ترجمه کارولین سحاکیان)

 

مطالب مرتبط:

زبان بدن_ جنبه های کاربردی استفاده از حریم ها_ قسمت اول

نقش آرزو و تقاضا در زندگی

چگونه دیگران را متقاعد کنیم؟

چگونه خارپشتی را در آغوش بگیریم؟

 

همراه ما باشید:

آدرس کانال تلگرام خانم دکتر الهام مبلیان

آدرس اینستاگرام خانم دکتر الهام مبلیان

رادیو باهم

معجزه ی روانشناسی وبلاگ شخصی صبا فدایی

 

گردآورنده: صبا فدایی

مرکز مشاوره آنلاین دکتر الهام مبلیان

100

مدیر دپارتمان توانمندسازی فردی،مدیر قسمت پنل پیامکی،مدیر بخش آموزشی و پشتیبانی سایت،عضو فعال تحلیل فیلم،نویسنده برتر سایت،ادمین کانال تلگرام باهم به سوی سلامت روان،🎓دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه آزاد اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

error: هشدار: محتوا محافظت می شود !!