کل کل های زن و شوهری داستان هجدهم

کل کل های زن و شوهری داستان هجدهم
8+

کل کل های زن و شوهری داستان هجدهم

زمان پیشنهادی برای مطالعه این مقاله: 10 دقیقه

 

دختر در حالی که با خود حرف می زند گوشی را بر می دارد:

“تا مامان دارن سوپشون رو میخورن یه زنگ به دایی بزنم.”

“الو سلام دایی جون!”

صدای گرم دایی جان به گوش دختر می رسد:

“سلام عزیزم خسته نباشی. شنیدم خیلی برای خواهر ما زحمت می کشی!”

دختر می خندد:

“اختیار دارین دایی جون. من فقط وظیفه مو انجام میدم. غیر از اینه؟”

دایی: “نه عزیزم درست میگی. خوب الان حالش چطوره؟”

دختر: “بهترن خدا رو شکر.

راستش دایی جون زنگ زدم هم حالتون رو بپرسم هم یه موضوعی را بهتون بگم.”

دایی: “گوش میدم دایی جون.”

دختر: “ببخشید که جسارت می کنم و اینا رو میگم.

مامان از شما یه کمی گله دارند.”

صدای دایی نگران میشه: “چرا؟ خدا نکنه.”

دختر می خندد: “به نظرم دلشون برای شما تنگ شده.

هی بهونه شما رو می گیرن. فکر می کنن شما دیگه از ما خوشتون نمیاد.”

دایی: “اصلا اینطور نیست دایی جون.

کسی که از دل آدم و گرفتاری هاش خبر نداره.

نخواستم بیام دیدن مادرت و نگرانش کنم.”

دختر: “مگه طوری شده دایی جون؟”کل کل های زن و شوهری داستان هجدهم

دایی: “راستش تازگی ها من هم مثل مامانت شدم و قلبم درد می کنه.

چی بگم دایی جون امان از پیری و هزار درد!”

دختر: “آخی شما که اهل پیاده روی و ورزش بودین، اصلا فکر نمی کردم مریض بشین.”

دایی: “دایی جون از وقتی ورزش و پیاده روی رو گذاشتم کنار، این دردها هم اومد سراغم.

اما به مامانت بگو همین روزا میام سراغش.

جواب آزمایش هام رو که بگیرم حتماً میام می بینمش.”

دختر: “خیلی خوشحال میشیم دایی جون.”

 

تحلیل داستان هجدهم

در این داستان قضاوت و ارزیابی سریع مادر را در مورد دیگران می بینیم:

“مامان از شما یه کمی گله دارن، فکر می کنن شما دیگه از ما خوشتون نمی یاد.”

در صورتی که واقعیت این است که برادرشان بیمار بوده و ناراحتی قلبی داشته است.

او می توانست با یک تلفن احوال ایشان را جویا شود.

در عصر ارتباطات و تکنولوژی پیشرفته که انسان به فضا رفته و با کرات دیگر ارتباط برقرار می کند، از نزدیکترین خویشان و همسایه خود خبر نداشتن کمی تفکربرانگیز است.

در صورتی که یک اصل مهم افزایش شادمانی، افزایش ارتباط اجتماعی است.

در اهمیت صله رحم، همین بس که پیامبر اکرم (ص) همه انسان ها را به صله رحم سفارش کرده است.

هر چند که در این مسیر سختی های فراوانی ببینند و راهشان از یکدیگر بسیار دور باشد.

هم چنین صله رحم را بخشی از دین دانسته و فرموده اند که هر کس آن را به جا نیاورد، دین او ناقص است.

صله رحم از دو واژه صله و رحم تشکیل شده است.

معنای لغوی صله از ماده “وصل” به معنای پیوستن بوده و پیوند کردن دو چیز را می گویند.

معنای لغوی رحم، زهدان به معنی جای کودک در شکم مادر است.

واژه رحم در صله رحم، استعاره ای برای قرابت و خویشاوندی است.

معنای اصطلاحی صله رحم، اتحاد خویشاوندان و اقوام و دیدار خویشاوندان است.

خویشاوندان ارتباط خونی با هم دارند و در حقیقت شاخ و برگ های یک درخت اند.

هر درختی برای حفظ حیات خود به همکاری همه اجزاء با یکدیگر نیاز دارد.

حفظ رابطه خویشاوندی نیز با همکاری و همیاری بستگان امکان پذیر است.

سنت حسنه صله رحم، از نیکوترین برنامه های دین مبین اسلام است و موجب پایایی درخت خویشاوندی می شود.

مسئله دیگر در این قصه قضاوت در مورد دیگران است که توسط بسیاری از ما ایرانیان هر روز و به دفعات صورت می گیرد.

بدون آنکه متوجه باشیم چه تأثیراتی بر نگرش خود و زندگی دیگران می توانیم بگذرانیم.

به جای قضاوت های بدبینانه بهتر است از طریق گفت و گوهای ساده و صمیمانه به واقعیت ماجرا برسیم.

مثلا در این داستان بهتر بود وقتی خواهر خبری از برادر نداشت تلنفی زده و به عنوان احوال جویی با یک جمله ساده مانند “چه شده که سری به ما نزده اید؟”

جواب خود را می گرفت و مسئله را جور دیگری تفسیر نمی کرد.

مثلی هست که می گوید:

“هرگز درباره هیچ کس قضاوت نکنید مگر آن که خود را جای او بگذارید.”

ادامه دارد…

 

گردآورنده: مهناز مرادیان نژاد

کارشناس ارشد مشاور خانواده

 

منبع: کتاب کل کل های زن و شوهری از خانم سیما طاهر کرد و خانم زهرا فخار

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:

هوش هیجانی (EQ) چیست؟

مهارت جرأت مندی 

واکنش های ذهنی و احساسی استرس

مفهوم بانک عشق و ارتباطش با خیانت 

 

با ما در ارتباط باشید:

آدرس کانال تلگرام دکتر الهام مبلیان

آدرس اینستاگرام دکتر الهام مبلیان

آدرس رادیو باهم

آدرس وبلاگ شخصی در تبیان

82

مشاور خانواده و زوج درمانگر . روانسنج

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

error: هشدار: محتوا محافظت می شود !!