نه به خشونت زناشویی _ بخش چهارم
زمان پیشنهادی برای مطالعه: 6 دقیقه
در مطالب قبلی به خشونت به همسر و تعاریف اولیه و انواع آن پرداختیم…
اکنون در این مطلب قصد داریم به عوامل زمینه ساز و علل بروز خشونت توسط همسر بپردازیم…
با ما همراه باشید…
بصورت کلی مواردی که تا کنون در پژوهش ها و منابع گوناگون از آنها بعنوان عوامل زمینه ساز خشونت زناشویی علیه همسر نام برده شده عبارتند از:
-سن
-تحصیلات
-اشتغال
-درآمد و وضعیت طبقاتی
-تعداد فرزندان
-بارداری
-آسیبهای دوران کودکی و مشکلات والدین
-الکل، اعیاد و سوء مصرف مواد
-ویژگی های روان شناختی فرد آزارگر و قربانی و… میباشند.
اکنون به توضیح مواردی از عوامل بالا میپردازیم…
سن:
بسیاری از مطالعات به جوان تر بودن زوجین و خشونت زناشویی اشاره داشته اند.
جوان بودن زنان از فاکتور های خطر ایجاد خشونت علیه آنان است. قربانی شدن در سنین 20 تا 24 سالگی به بالاترین میزان خود میرسد.
ازدواج در سنین پایین تر به عنوان یک عامل مستعد کننده در بروز خشونت زناشویی مطرح شده است.
لازم به ذکر است خشونت در سنین 20 تا 39 سالگی به دلیل فعال ترین دوره در فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، صدمات زیادی بر پیکره کلی زندگی شخص وارد میکند.
پس ازدواج در سنین پایین و کمبود تجربه و توانایی جهت حل مشکلات، خشونت، بیشتر میتواند بروز پیدا کند.
جنسیت:
پیامد ارتکاب خشونت زناشویی مردان به مراتب برای زنان قربانی، مخرب تر از عوامل ارتکاب خشونت زناشویی زنان میباشد.
در حقیقت مردان با داشتن اندام بزرگ و قدرت و نیروی بیشتر به احتمال بیشتری آسیب های فیزیکی شدید به زنان وارد میکنند.
پس زنان نسبت به مردان اسیب بیشتری در خشونت میبینند.
اگرچه زنان نیز همسران خود را مورد خشونت قرار داده ولی 8 برابر بیشتر از مردان تحت خشونت هستند.
تحصیلات:
سطح تحصیلات بالاتر به شکل گیری خودپنداره مثبت و بازشدن راه خودشکوفایی می انجامد.
تحصیلات بیشتر، راه های کنار آمدن بر تعارضات در روابط زوجی را سهل الوصول تر میسازد.
در نتیجه فرد بهتر میتواند هنگام مواجهه با مشکلات بیرونی و درونی از شیوه های حل مسأله استفاده نماید.
در ضمن احتمال دست یابی به مشاغل عالی تر نیز برای فرد امکان پذیرتر میشود.
با افزایش تحصلات زنان، تمایل آنها برای خودکشی و آسیب رساندن به همسر کاهش میابد.
زیرا فرض بر اینست که تحصیلات، در نحوه انطباق فرد با مسائل پیچیده زندگی نقش موثری داشته و باعث ارزیابی دقیق فرد از موقعیت و محیط زندگی خود میشود.
درآمد و وضعیت طبقاتی:
“شغل” از جمله عواملی است که وضعیت اقتصادی و پایگاه فرهنگی فرد را تبیین میکند.
هرچه این وضعیت بدتر باشد، محدودیت ها گسترش یافته و منجر به خشونت بیشتر نسبت به خانواده خصوصاً همسر میباشد.
وضعیت اجتماعی _ اقتصادی پایین میتواند یک رفتار جبرانی باشد که در مقابل تنش و تضاد موجود در خانواده از طرف مردان صورت میگیرد.
خشونت زناشویی، زمانی که صرفاً یکی از زوجین بر درآمد حاصل از فعالیت خانواده کنترل داشته باشد بیشتر دیده میشود.
زنان خانه داری که منبع درآمد مستقلی نداشته و از لحاظ مالی به همسر خود وابسته اند، خشونت را به دفعات بیشتری تجربه میکنند. (نه لزوماً خشونت جسمی بلکه انواع دیگر خشونت.)
ویژگی های روان شناختی و شخصیتی فرد آزارگر و قربانی:
ویژگی های روانشناختی بیانگر این هستند که فرد آزارگر در توانمندی های بنیادین زندگی و نیز توانایی های اجتماعی، آسیب پذیر و شکننده است.
ضعف در توانمندی های اجتماعی، پایین بودن عزت نفس و به کار نگرفتن راهبردهای مقابله ای مناسب و سازگاری با مشکلات از جمله عواملی هستند که فرد را آماده پرخاشگری میکند.
نابسندگی و ناکارآمدی، داشتن منبع کنترل بیرونی و ناتوانی در حل مسأله از عوامل مهم در رفتارهای پرخطر، ضد اجتماعی و از ریشه های خشونت ورزی نسبت به دیگران محسوب میشود.
از مهمترین اختلالاتی که مردان را مستعد خشونت میکند، اختلالات شخصیتی مرزی، ضد اجتماعی و استرس پس از ضربه میباشد.
همچنین وجود بعضی ویژگیها در فرد قربانی همچون سن پایین، وابستگی مالی به همسر، بیکاری و مشکلات اقتصادی، سابقه آسیب روانی و الکل، فرد را در معرض قربانی شدن قرار میدهد.
علاوه بر آن خود کم بینی و اصالت خانوادگی نامناسب ممکن است در فرد قربانی دیده شود.
منبع:
خشونت زناشویی
نویسندگان: دکتر جزایری، دکتر اعتمادی، دکتر مرتضوی و دکتر فاتحی زاده
مطالب مرتبط قبلی:
ما را همراهی کنید…
آدرس کانال تلگرام دکتر الهام مبلیان
آدرس اینستاگرام دکتر الهام مبلیان
رادایو با هم دکتر الهام مبلیان
روانشناسی آسان وبلاگ شخصی مریم امینی تهرانی
گردآورنده: مریم امینی تهرانی
213
نظرات